اصطلاحات مورد استفاده برای قول دادن به انگلیسی با ترجمه فارسی

(قول ) promise اصطلاحات مورد استفاده برای قول دادن به انگلیسی با ترجمه فارسی He went back on his word. او زد زیر حرفش. He got away with paying it. او از زیر پرداخت آن شانه خالی کرد. You should be the man of your own word شما باید سرحرفتون بایستید Practice what you peach به آنچه می گویی عمل کن اگه تو شجاعت کافي براي قول دادن داشته باشي منم خودم را کاملا وقف تو ميکنم
اينگر ، تو در قول دادن استادي	you are quick to promise, inger
ولي بعد از يک مدت درد از بين ميره همون طور كه قول دادن	but after a while, the pain goes away, just as they promise
به من قول بده هرگز نمیگذاری او تسلیم شود	promise me you'll never allow her to give up
تو قول دادي كه منو پيش كشيش ببري	you promised, that you will take me to the priest
بله ، اما قول ميدهم احساسم برمي گرده	yes, but the feeling will come back, l promise
بهش قول دادم تا جايي كه امكان داره. با خودم را راست باشم	i promised him to try to be true to myself as much as possible
اگه چنين اتفاقي بيوفته، همونطوري که قبلا قول داده بودم ، بانو سول لان رو بعنوان ملکه معرفي ميکنم	if that happens, i'll take miss sul lan as my queen, like i promised
به قول اون ، فقط یه جادوگر قدرتمند واقعی میتونه که اونو کامل انجام بده	according to him, only a really powerful wizard can conjure it
بهت قول ميدهم ما بازم اينجا ميايم و ميبينيمشون	i promise well come back. well spend time here
باشه قول ميدي	okay. you promise
نام پرونده‌های درخواست‌شده % ‧ معتبر به نظر نمی‌رسند ؛ مطمئن شوید که هر نام پرونده ، در میان نقل قول دوگانه باشد	The requested filenames %‧ do not appear to be valid; make sure every filename is enclosed in double quotes
من قول نميدم اونجا چيزي باشه شما اين را مجاني بدست خواهيد آورد	im not even admitting there is one. you are getting this for free
به بايو بريد و غذا,نمک و دارويي که بهشون قول داده بودم را براشون تهيه کنيد	go to buyeo and supply the food, salt, and medicine that i promised them
یکی از ماموران بالا رتبهسلطنتی به او قول داده است که	he is trusted by a high court official
قول ميدم ، به محض تمام كردن كار كاتالوگ برم خوراكي بخرم	i swear ill go food shopping soon as we finish the catalog
من به لرد آسريل قول دادم	ill deal with asriel
اون مجبورم كرد قول بدم	he made me promise
بهت قول ميدهم که وقتي برگشتم دوباره صحبت کنيم	i promise you well talk again when i return
من به تو قول ندادم آشغال	i didnt promise you shit
اما وقتي که موزيک قطع شد ، قول ميدهم اگر کيتل خودش را با صندلي شناخت	but when the music stops, id be obliged if keitel found himself without a chair
علاوه بر اين من عوض شدم همون طور که قول داده بودم از ديروز سيگار نکشيدم	besides, ive changed. i havent had a fag since yesterday, i promise
به من قول بده که هيچ زنبور اينجا نبوده	promising me that there was no bee here
زود ميام خونه قول ميدهم	ill be home soon. i promise
بهت قول مي دم كه اين مقام رو بدست بياري	i will make sure you'll have it!